محل تبلیغات شما



از کدوم داستان 98 بگم از ترکیه رسیدنم یا 30 خرداد یا از ارشد یا تصمیم به تهران رفتنم یا قرار یواشکی و نرفتن ماشین یا تمام شدن یک رابطه نا مفهم یا شروع کار جدید یا از همکلاسی های جدید یا دوندگی و دو ماه کرایه به یک محیط خالی یا از همه استرس و دلشوره و شب نخوابیدن ها . همه شو میخوام با یک دوربین dslr به تصویر بکشم بعد 40 روز یا با یک بیلبورد وسط شهر
مثل همین کشتی که وسط آب سوخت و دود شد و حاکسترش رفت زیر آب عین آرزوهام . آره دیگه تقریبا 20 سال میشه یا 21 سال یعنی بعد این مدت رفتم به کوچه ای که کودکستانم اونجا بود با دوستی که از اون موقع باهم هستیم این چند سالی هم زیاد با همیم . ینی یه جورایی درد و شکست مشترک یه جورای کشتی شکسته گان من به دوستم میگفتم قیافه خانم معلمامون یادمه کی کجا مینشست و یادمه اون میگفت نه من هیچی یادم نیس فک کنم عذاب من اینه که همه چی جز ب جز یادمه چشماش یادمه لب هاش انگشتراش باخ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

2ND CAMERA FESTIVAL